پيام
+
با اين که حالم گرفته گفتم يه يادي از پسر دايي شهيد بابام بکنم شهيد ادريس سليماني........از منطقه که اومد باباش با يه مرغ فروشي صحبت کرد که ادريس بره اونجا کار کنه چند روزي کار کرد و اومد گفت من ديگه نميرم مادرش ميگفت ما اصرار کرديم دوباره برگشت ولي وقتي اومد خونه ديديم 3 تا مرغ آورده وقتي بازش کرديم ديديم مرغش خون مردگي داره گفتم پسر چرا اينو اوردي گفت مامان صاحب کار ،ما رو مجبور کرده
بهدونه
91/2/30
محمد تقي خوش خواهش
که هر کس بيشتر از 2 مرغ خواست حتما يکي از اين مرغا رو بهش بديم البته به شکل کلاه برداري ......دوباره وسايلشو جمع کرد و رفت جبهه گفت برم ديگه بر نمي گردم رفت و شهيد شد 3 ماه جنازش مفقود بود دوباره برگشت...الان فک کنم شهر ري دفنه
شوکران تلخ
واقعا شهدا دست چين خدا بودند روحشان شاد
محمد_عابديني
چقدر دوست داشتني بوده اين شهيد ... خدا رحمتش کنه ... :(
♥ ح. بالايي
ان شالله كه ادامه دهندگان راستين خونشان باشيم
محمد تقي خوش خواهش
ايشالله
ياسيدالکريم
بابا ميداد بره ديگه..از کجا معلوم مرغ بوده شايد خروس بوده
«سيدمرتضي»
خدا رحمتش كنه
نشريه حضور ░
روحش شاد ........
«امير معظم»
براي شادي روح اين شهيد عزيز.. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
...حامل نور ...
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
.: حسين :.
روحش شاد يادش گرامي * جهت شادي روحش هم صلوات ...
محسن ع پ زنجان
شهدا شرمنده ايم به خدا
استان قدس
اللهم صل علي محمدوآل محمدوعجل فرجهم.