شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ معلمي از نهضت سواد آموزي به منطقه آمده بود. بعد از تقسيم نيرو به واحد ما ملحق شد. مثل آبي که دنبال گودال مي گردد، اينجا و آنجا در پي برادران بي سواد بود تا کلاس نهضت را برايشان داير کند . چند نفر جمع شديم. روز اول پرسيد:« در ميان دوستان کسي هست که خواندن و نوشتن بداند؟» يک نفر دست بلند کرد. از او خواست بيايد پاي تخته سياه. آمد. گفت: « بنويس نان .»
وستا
91/7/12
او کمي گچ را در دستش پايين بالا کرد. معلوم بود نمي داند. مکثي کرد و پرسيد:« آقا نان بربري يا لواش؟» همه خنديدند. گفت :« برو بنشين تا بگويم بربري يا لواش !»
*آسمان*
:)
:)
*ابرار*
:)
ydvnh
:)))
مهديه...
:)
فطرس .
:)
خيلي محکم تر لبخند بزنيد بتونم حس کنم لبخندتونو...
میرک
آقا ما هم لبخند
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top