شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ يکي از رفقاش که بچه مازندران بود تو ميشداغ با هم بودن خواب ديده بود روز قيامت شده و جمع همه خادم الشهدا ها جمعه . چند تا ملک غضب ناک وايستادن دارن همه رو شلاق مي زنن . صداي آه و ناله ها هوا بود . ولي هر چي محمدو مي زدن بهش اثر نمي کرد ... يه ندايي مياد که مي گه : اين يکي رو رها کنين . اين عذاب نداره ...
گمنام
91/7/11
شايد بگيد دروغه يا يه لايک الکي بزنيد و تو دلتون بگيد بعد شهادتش اينو گفتن ولي اگه باهاش بوديد مي فهميدين راسته....
خدا درجه همه شهدا رو بالا تر ببره ....
رفيقم بود
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top