شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اندر حکايت آمده است که روزي علماي اهل بلاد کفر عزم خود را جرم کرده که لحظه اي علم و دانش را در گوشه هاي خانه يشان بگذارند براي بازي کردن گرد هم جمع شوند.... از اين پس بسي شور و مشورت تصميم برآن شد که قايم باشک بازي کرده و خود را سرگم نمايند. اپتدا پالان پولون پيليش انيشتين گرگ شد انيشتين بيجاره چشم بر هم نهاد شروع به خواندن شعر محبوبش کرد دستمال من زير درخت آلبالو گم شده و غيره و ذالک
بعدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادامه؟
در همين حين نيوتن باسرعت در قفاي او قرار گرفت و مربع 1*1 ي کشيد و روي آن قرار گرفت ناگه که انيشتين شمارش خود را به اتمام رسانيده بود برگشت و نيوتن را ديد و با عجله فريادي کشيد که نيوتن ديدمت...سک سک
نکنه قضيه ي پاسکال و اينحرفهاست؟
خوب،آخرش رو اول بگيد،بعد وسطاشو بگيد..ديييييييييي
نيوتن نگاه عاقل اندر صفيه اي به انيشتين کرد و گفت نيوتن بر روي متر مکعب ميشود پاسکال پس شما بنده را نديده اي بلکه پاسکال را ديده اي و سوختي.....
نخيرم..الآن ميرسن به چند جمله اي چبيشف...
نکارش جديدش از خودم بود خيلي خنده دار بود نه؟؟؟
اصلا خنده نداشت.هرچي هم خودمو قلقلک ميدم زورکي بخندم،خندم نمياد..
من دارم ميترکم.....هاهاها
اِ؟؟؟يعني به دليل ترکيدگي،ديگه نميايد پيامرسان؟؟؟
نه در اون حد دوستان ما رو بردن آپاراتي درست کردن
هه هه هه..فيلمتونم پخش شد..
لو رفتيم
الآن ميان ميگيرنتون،ما ميخنديم...
عمرا *فرار*
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top