پيام
+
اندر حکايت آمده است که روزي علماي اهل بلاد کفر عزم خود را جرم کرده که لحظه اي علم و دانش را در گوشه هاي خانه يشان بگذارند براي بازي کردن گرد هم جمع شوند....
از اين پس بسي شور و مشورت تصميم برآن شد که قايم باشک بازي کرده و خود را سرگم نمايند.
اپتدا
پالان
پولون
پيليش
انيشتين گرگ شد
انيشتين بيجاره چشم بر هم نهاد شروع به خواندن شعر محبوبش کرد
دستمال من زير درخت آلبالو گم شده و غيره و ذالک

فقط زود قضاوت نکنيد
91/8/12
كشتي نجات ما
بعدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.:راشد خدايي:.
ادامه؟
محمد تقي خوش خواهش
در همين حين نيوتن باسرعت در قفاي او قرار گرفت و مربع 1*1 ي کشيد و روي آن قرار گرفت ناگه که انيشتين شمارش خود را به اتمام رسانيده بود برگشت و نيوتن را ديد و با عجله فريادي کشيد که نيوتن ديدمت...سک سک
.:راشد خدايي:.
نکنه قضيه ي پاسکال و اينحرفهاست؟
كشتي نجات ما
خوب،آخرش رو اول بگيد،بعد وسطاشو بگيد..ديييييييييي
محمد تقي خوش خواهش
نيوتن نگاه عاقل اندر صفيه اي به انيشتين کرد و گفت نيوتن بر روي متر مکعب ميشود پاسکال پس شما بنده را نديده اي بلکه پاسکال را ديده اي و سوختي.....
كشتي نجات ما
نخيرم..الآن ميرسن به چند جمله اي چبيشف...
محمد تقي خوش خواهش
نکارش جديدش از خودم بود خيلي خنده دار بود نه؟؟؟
كشتي نجات ما
اصلا خنده نداشت.هرچي هم خودمو قلقلک ميدم زورکي بخندم،خندم نمياد..
محمد تقي خوش خواهش
من دارم ميترکم.....هاهاها
كشتي نجات ما
اِ؟؟؟يعني به دليل ترکيدگي،ديگه نميايد پيامرسان؟؟؟
محمد تقي خوش خواهش
نه در اون حد دوستان ما رو بردن آپاراتي درست کردن
كشتي نجات ما
هه هه هه..فيلمتونم پخش شد..
محمد تقي خوش خواهش
لو رفتيم
كشتي نجات ما
الآن ميان ميگيرنتون،ما ميخنديم...
محمد تقي خوش خواهش
عمرا *فرار*