سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
خلع سلاح(ماجرای کوچکی از شهید بروجردی)
نویسنده : محمد تقی خوش خواهش
تاریخ : شنبه 88 شهریور 14
زمان : ساعت 4:19 عصر
سلام این دفعه یه داستان کوچکی از شهید بروجردی براتون گذاشتم این داستان و از کتاب چون کوه با شکوه برداشتم حتما بخونید اگه خوندید برا شادی تمام شهدا بهشهید بروجردیخصوص شهید بروجردی و شهید خوش خواهش صلواتی بفرستید...

 

خلع سلاح

یکی از فرماندهان پیشمرگان را می شناختیم که زیاد اهل مدارا نبود.تصمیم گرفتیم او را خلع سلاح کنیم .او هم دائم با بروجردی تماس می گرفت و قضیه را می گفت.

دیدیم به این راحتی نمی شود او را خلع سلاح کرد .رفتیم پیش بروجردی و جریان را به او گفتیم.حاجی وقتی حرف های ما

را شنید ، متاثر شد .نه از بابت ایشان بلکه به خاطر برخوردی که با ایشان داشتیم.بعد نشست به نصیحت کردن ما که:

"اگه کسی حتی یه روز نسبت به جمهوری اسلامی خدمت کرده باشه ، نبایستی با او بدرفتاری کرد .اون نه تنها نباید تو جامعه

ذلیل بشه ، بلکه باید اون رو هرچه بیشتر عزت ببخشیم و نسبت به شخصیتش احترام قائل بشیم.

این آقا رو اگه شما نمی شناسین من خوب می شناسم. اون همونیه که ما در روز اول اگه می خواستیم بریم جوانرود ، به ما

کمک کرد و از جوانرود تا روانسر پیاده به استقبالمون اومد و اون زمانی بود که ما هیچ گونه اطلاعاتی از اوضاع منطقه نداشتیم

اما حالا که اومدیم و بر کارها مسلط شدیم به جایی رسیدیم، این درسته که نسبت به این نیروهای وفادار بی وفا ی کنیم

و اونها رو کنار بزنیم؟؟؟"

بروجردی حرفهایش را که زد ، تازه فهمیدیم که داشتیم چه اشتباه بزرگی مرتکب می شدیم.ازش عذر خواستیم و از پیشش

مرخص شدیم.

                                                                     یا علی                                                                

چفیه پاره

 

 




برچسب ها: شهید بروجردی (1)، کتاب چون کوه با شکوه (1)، | نظر بدهید



مرجع دریافت قالب ها و ابزارهای مذهبی
Design By : Ashoora.ir


 

پایگاه جامع عاشورا