وای اگه با چشم خودم ندیده بودم می گفتم دروغه این قدر حرفای رائفی پور گوش دادیم فکر می کردم دروغه....

ولی دیدم با عمومم داشتیم از لنگرود می اومدیم رسیدیم نزدیک رودسر عموم داشت با پسرعموم صحبت می کرد یه هو من آسومون نگاه کردم دیدم یه سر چشمه نور به اندازه خیلی کوچیک تو آسمونه یه یک هشتم دایره به وجود آورده بود طوری که محدود بود

یعنی انتهاش مشخص بود ...عموم و گفتم وایستا

همین که نگاه کرد گفت فک کنم هواپیماست ولی یه هو شروع کرد چرخیدن طوری که امواج نو ایجاد کرد بعد یه هو نور پررنگ شد و رفت ولی آثار نور هنوز بود نمی دونم خدا چی بود؟؟؟؟؟

گفتم از ماشین پیاده شم ولی در باز نمی شد حتی به ذهنم نمی رسید که شماره یک سیستم حفاظتی سمند و بزنم در باز شه....

گفتم چرا عکس نگرفتم گفتم من به ذهنم نمی رسید یه دکه رو بزنم حالا گوشی رو در بیارم و...

خدایا چی می دیدم می دونم خیلیا باور نمی کنید اما اگه با چشمای خودم نمی دیدم باور نمی کردم .....

عموم منو نگاه می کرد با یه حال وحشت زده می گفت دیدی؟؟؟؟

خندم گرفته بود می گفتم آخه مرد من به تاو نشون دادم

جالب این بود که هیچکی تو اطراف هواسش نبود.....

الان نمی دونم چه خبره ؟؟؟؟؟

فقط می دونم یه عده فکر می کنن شوخیه یه عده می گن خطای دیده یه عده می گن شاید شهاب سنگ باشه و یه عده ولی باور کنید اگه تنها بودم شاید می گفتم خیالاته ولی

 نفر بودیم.....

خدایا ......